۱- اشعار هومری ایلیاد و اودیسه:
یونانیان، که بر بُنیاد وحدت زبان و مذهب، بر یگانه گیِ تباریِ شان کاملاً آگاهی داشتند، در کانونهایی که بعدها به نام «دولت ـ شهر» شهرت یافتند، می زیستند. آنان در پایان سدۀ نهم پیش از میلاد، الفبای فنیقی را (که در سدۀ سیزدهم پیش از میلاد تدوین شده بود.) پذیرفتند.
پذیرش الفبای فنیقی در تدوین اشعار هومری سهم بارز داشت. البته تکوین این اشعار که جزیی از سنتهای شفاهی سدۀ دوازدهم پیش از میلاد است، رابطه یی با نگارش نداشت. ایو ایوت در بارۀ تکوین این اشعار می نگارد: «سراینده گان توده یی که سرایش شکوه گذشتۀ میهن از دست رفته شان را در ذهن داشتند، از نگاه عینی، دنیای «ادبیی» از آدمها و خدایان را آفریدند که دارای گونه یی از انسجام ویژۀ درونی بود. البته این دنیا در جریان سده های متوالی، از قطعات و بخشهای پراگنده یی ترکیب یافته بود که در سدۀ نهم یا هشتم پیش از میلاد، در یک کُل منسجم گِردآوری و تدوین شدند.»[۱]
حماسۀ هومری، نخست برای درباریان و اشراف جنگجو که انحصار فرهنگ را به دست داشتند، تدوین یافته بود و در مجالس و تالارهای کاخها خوانده می شد. بعدها، هنگامی که اقشار جدید اجتماعی سر بر می آوردند و فرهنگ از دربار به سوی اقشار میانی و تودۀ مردم انتشار می یابد، این حماسه در جشنها راه باز میکند و بخشی از برنامۀ آموزشی ـ پرورشی یونانیان راتشکیل می دهد. البته دگرگونی وظیفه، تغییری در چگونه گی متنهای ایلیاد و اودیسه وارد نمی کند.
در متنهای ایلیاد و اودیسه، می توان نقش و وظیفه اجتماعی اشعار حماسی را که به گونۀ تدریجی و سنتی توسط سراینده گان توده یی آفریده شده اند، باز یافت. این سراینده گان شهر به شهر می رفتند. شاهان و متنفذین از آنان استقبال می کردند و به اشعار آنان گوش فرا می دادند. آنان در کنار آهنگران، تاجران، کاهنان، جارچیان، طبیب ـ جادو گران، صنف ویژۀ خود را می ساختند و جزیی از قشر خدمتگزاران مردم[۲] بودند.
«در این زمان، هنوز، بین مهارت فنی و مهارت جادوگرانه فرقی وجود ندارد.» خدمتگزاران مردم که از صنفهای مختلف تشکیل می شد، در آغاز در خدمت اشرافیت قرار داشتند، اشیای لوکس و آثار ارزشمند می آفریدند. هومر، شخصیت «خدمتگزار مردم» را فراتر از پیشه وران عهد باستان قرار می دهد.
«یونانیان آن دوران شرکت نیروهای فراطبیعی را در شعر و اثر گذاری شعر، امری حتمی می شمردند: سراینده و کاهن، هر دو، از عین استعداد غیبگویی برخوردار اند. کاهن به مسایلی می پردازد که مربوط به آینده می شوند در حالی که شاعر صرف به گذشته رو دارد ـ البته نی گذشتۀ فردی وی، بل، زمانه های دور، دوران قهرمانیها و حتا دنیای ازلی. نخستین شاعر توان آن را دارد که به یاری نیروی فرا طبیعیِ حافظه (الهۀ حافظه[۳]) در گذشته حضور یابد.»[۴]
بدین گونه، آشکار است که هنوز همان رفتار ـ احساس «فنی ـ استه تیک ـ جادویی ـ مذهبی» عملکرد دارد و رفتارها و احساسهای جداگانه تکوین نیافته است.
«استعداد خدایی»، شاعر را از فراگیری و آموزش بسیار دشوار، معاف نمی سازد. بدیهه سرایی در جریان خوانش اشعار، برگشت به سنتهای شاعرانه را نفی نمی کند. کار سرایش شفاهی از شاعر ممارست مصراع بندی و قافیه پردازی را خواهانست.
در اثر کار دسته جمعی همین شاعران بود که بحر شش پایه یی[۵] (مصراعهای ساخته شده از شش پایه که پایۀ آخر آن از یک هجای بلند و دو هجای کوتاه متشکل باشد) تدوین شد.
۲- ادبیات:
در این جا باید بار مفهومی «ادبیات» را در یونان سده های ۸-۶ پیش از میلاد مورد ارزیابی دقیق قرار داد.
جای شکی نیست که ایلیاد و اودیسه با وجود داشتن سرچشمه های جادویی ـ مذهبی، در سدۀ ششم پیش از میلاد، آثار ادبی به شمار می رفتند.
ثبت آثار نامبرده در سدۀ هشتم پیش از میلاد رُخ داد و بدین گونه روند آفرینش اشعار هومری به پایان رسید. تخیل شاعران هومری با استفاده از فضای جنگ تروا و برگشت اولیس نقش اساسی را در آفرینش دنیایی از آدمها و خدایان بازی کرد.
«چنین به نظر می رسد که اساطیر در اشعار درخشان هومری، از ارزش ویژه یی برخوردار گردیده اند و مستقل از مذهب، به نوعی جهانشمولیت[۶] دست یافته اند.»[۷]
اشعار حماسی هومری با آنکه در درون مذهب جان یافته اند، به سوی کنار گذاشتن آن گرایش دارند.
«در سپیده دم ادبیات یونان، با حماسۀ هومریست که میتوان گفت که میراث سنتهای مقدس، درونمایۀ اثری را به وجود می آورد که در آن تفکر غیر مذهبی چیره است.»[۸]
البته نقش و عملکر ایلیاد و اودیسه، در هنگام تدوین نهایی، با نقش و عملکرد آنها در عهد نخستین سراینده گان فرق دارد. سراینده گان هومری از این آثار (که بیان ایدیالوژیِ مذهبی ـ اجتماعی اشرافیت اند.) چنان «کاخ سخن» ساختند که ظرفیت بالقوۀ اثرگذاری بر تمام اقشار جامعه را داشت. هنگامی که اقشار جدید و میانی در زنده گی سیاسی ـ اجتماعی ـ اقتصادی متبارز گشتند و پایه های سیادت اشراف را به لرزه در آوردند، نقشِ عملکردِ سیاسی ـ ایدیالوژیک آثار هومری را زدودند و به آنها هویت رسمی و ارزش «آثار ادبی» دادند.[۹]
۳- کاربُرد واژۀ «زیبا» (kalos) در ایلیاد و اودیسه:
ایو ایوت در پژوهشش دربارۀ ایلیاد و اودیسه می نگارد:
«کالوس، نخستین واژه ییست که مفهوم زیبا را می رساند. زبان یونانی نخستین زبانی است که این واژه را با همین مفهوم آفریده است. در ۲۴ فصل ایلیاد، ۲۲۱ بار واژۀ کالوس یا یکی از ترکیبات آن به کار رفته اند، به این شرح:
- ۱۰۹ بار برای «آفریده های هنری» و ساخته های بشری،
- ۷۱ بار برای آدمها و خدایان،
- ۱۵ بار برای حیوانات (اسبها)،
- ۳۴ بار برای «طبیعت»،
- ۱۰ بار برای مفاهیم اخلاقی»
همین دانشمند نتایج زیر را دربارۀ تکوین مفهوم زیبا در آثار هومری مطرح می سازد:
«مفهوم زیبا، در آثار هومری، استقلال و انسجام خود را یافته است. این مفهوم، نخست از همه برای «اشیای هنری» به کار می رود. البته باید یادآور شد که تمام این اشیا، (دست کم در آغاز) سودمند و کار آمد اند. نخستین وظیفۀ سلاحها وظیفۀ جنگی آنها است. سلاحهایی که زیبا توصیف شده اند، اولتر از همه به خاطر مؤثر بودن آنها در نبرد است. کلاه خودی که کاملاً متناسب به سر باشد، زیبا و عالی شمرده می شود. در این جا کارایی عالی با زیبایی آمیزش دارد و جز ترکیبی آن به شمار می رود.
«در کنار کارایی بهای مواد نیز در ترکیب «زیبایی» نقش دارد: مثلاً طلا. ستایش زر جزیی از ایدیالوژی اشرافیت است . . . نو بودن و جوانی نیز جزِ زیبایی به شمار می روند.
«نمونۀ دیگری از استقلال یابیِ «زیبا»، گزینش اشیای کارآمد برای جایزه و تحفه است. بدین صورت، ظرفی که تحفه داده می شود، غیر قابل استفاده است. این نخستین نمونه های راستین «آفریده های هنری» و جلوۀ «هنر برای هنر» است.
«شئی زیبا»، کار آمد یا غیر قابل استفاده، وظایف دیگری نیز دارد. وظیفۀ مذهبی ـ جادویی آن دیگر اساسی و عمده به شمار نمی رود و تنها در «قربانی و قربانیگاه» باقی مانده است . . . آنچه مسلط است. ارزش اجتماعی آن است. هر آنچه که زیباست، در هر مقیاسی که باشد، مُهر و بار آیدیالوژی اشرافیت را در خود دارد: مواد اولیه (طلا و . . . )، اشکال، خدایان، شاه، زمیندار بزرگ. نو بودن و تاریخی بودن، هر دو، عناصر زیبایی به شمار می روند.
«اشیای هنری» صرف به شاه و شهزاده گان تعلق دارند.
«تنها اشراف زیبایند و صفت زیبا به آدمهایی که از طبقۀ اشراف نیستند، اطلاق نمی گردد.
«زیباییِ» اخلاقی، بیان ارزشهای اشرافیت است.
«احساس شاعرِ آثار هومری هنگامیکه واژۀ زیبا (kalos) را در مورد اشیا و پدیده ها به کار می برد، خیلی پیچیده و چند بُعدیست.»[۱۰]
[۱] تکوین پدیده های زیبا، اثر یاد شده ، ص ۲۲۶٫
[۲] Demiourgoi
[۳] Mnémosyne
[۴] Mythe et pensée chez les Grecs, Jean-Pierre Vernant, Paris,1965. Maspéro, p.44-45.
[۵] hexametre dactylique
[۶] Universalité
[۷] Les Penseurs grecs avant Socrat, Jean Voilquin, 1964, Paris, p.7.
[۸] Les orignes de la pensée grecque, Jean-Pierre Vernant, PUF. Paris, 1969. p.34.
[۹] تکوین… اثر یاد شده، ص ص ۲۴۰-۲۴۱٫
[۱۰] همان اثر، ص ص ۲۵۵-۲۶۱٫
