-۲۵-
گر دست به دامنت نهادم چه ثمر
ور شام و سحر به سر فتادم چه ثمر
خاکسترِ عشق بر زمین است کنون
از آمدنت به خاکزادم چه ثمر
کابل – ۱۳۶۵
* * *
-۲۶-
آزاده و سر نهاده در پای دلیم
شوریده ز موجه های دریای دلیم
بر شامِ شکسته گان، شکستیم سکوت
هورای ستاره گان به شبهای دلیم
۱۵ حمل ۱۳۶۵ – کابل
* * *
-۲۷-
پرواز، سپیده وار، آموخته ای
مژگان به فراخِ آسمان دوخته ای
این گردشِ چشم تُست یا شعرِ طلوع
کز رقص نگاه، شهرِ شب سوخته ای
۱۵ حمل ۱۳۶۵ – کابل
