بامدادیها ۲۸-۳۰

-۲۸-

ای مرهم شب، به زخمهایم بنشین!

یک شام، به تاج بی بهایم بنشین!

پرپر شده ام، سپیده رانده ست مرا

بر حجمِ کبودِ هایهایم بنشین!

۲۰ حمل ۱۳۶۵ – کابل

* * *

-۲۹-

در مجمرۀ ستیزه ها خاک شدیم

پهلو زده بر ستاره، شبناک شدیم

در آتش و خون و آسمان، عاشقِ نور

بر خوشۀ شعرِ روز، بُنتاک شدیم

۲۸ حمل ۱۳۶۵ – کابل

***

-۳۰-

پرهای سیاهِ شب به دیدار نشست

اندوه شکسته گان به دیوار نشست

در آهِ من آرزوی پرواز شگفت

از پا نَفِتاد شعر و رگبار نشست

۹ سرطان ۱۳۶۵ – کابل

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien