
-۴۹-
سرما چه شتابنده ز ره می آیی
پرهای کرختت به شفق می سایی
امسال زهم جدای جاوید شویم
من سوخته دامن تو همان سرمایی
میزان ۱۳۶۵ – کابل
* * *
-۵۰-
بر نقرۀ ابر تاجِ مهتاب نشست
افسانۀ شب به بسترِ آب نشست
باد از تنِ خونینِ زمین اوج گرفت
برخاست دعای شهر و خوناب نشست
عقرب ۱۳۶۵ – کابل
* * *
-۵۱-
هر شب که به سر رسد تو آوازِ منی
هر بال که بشکند تو پروازِ منی
همگامِ هزار صبحِ دیدار تویی
خورشیدِ همیشه های آغازِ منی
۱۷ جدی ۱۳۶۵ – کابل
