
-۷۹-
آهم نرهید از گلوبندِ طلوع
روزم نتراوید ز روبندِ طلوع
پایان فسانه های عشقست سحر
من دامنۀ شبم، و او، بندِ طلوع
۱۵ دلو ۱۳۶۵ – کابل
***
-۸۰-
در روزِ نبودنت غمینست غروب
بر شامِ رسیدنت نگینست غروب
پابندِ حضورِ تست دروازۀ شب
مقیاسِ نگاه تو: همینست غروب!
۲۵ ثور ۱۳۶۶ – کابل
***
-۸۱-
با خواب شگفته تر ز رؤیای دلی
تابوتِ سکوتِ شامِ دنیای دلی
هر لحظه به پلک میگذاری غمِ شب
دیدارِ سپیده ای، تو پهنای دلی
۱۲ سرطان ۱۳۶۷ – کابل
