
-۹۱-
برخی به هوای فصلِ باران رفتند
برخی به بهانۀ زمستان رفتند
شهری به امیدِ یک چراغ است به پا
زین شامِ صبورِ عشق – بانان… رفتند
۲۷ جوزای ۱۳۷۰ – کابل
***
-۹۲-
خشکید به پای یادِ باران چمنم
پیدا نکنی دگر ز آوا سخنم
بر تاج ِبهار مینشستم همه عمر
باد است و خزان و شام و سرما وطنم
تاشکند ـ ۵ اکتوبر ۱۹۹۱
***
-۹۳-
مهتاب بگو کجا شد ایوان شبت؟
برکُشتۀ آفتاب، ایمان شبت
در سوگِ ستاره گان، زمین است به خون
برداشته شد شکوه آن خوانِ شبت
کابل ـ ۹ سرطان ۱۳۷۰
