بامدادیها ۹۷-۹۹

 

-۹۷-

روزی که زمستان ز نفسهات شکست

پرهای سپیدِ برف ز آوات شکست

از قلعۀ خاکستر خورشید، بهار

پیچید به روحِ باغ و در پات شکست

۲۰ اسد ۱۳۷۰ – کابل

***

-۹۸-

یک شام ز آسمان برون می کَشَمت

ز آن بسترِ خوابِ آبگون میکَشَمت

بر داغ ترین برگِ دلم می نهمت

تا پاک ترین اجاقِ خون میکَشَمت

۱۵ اسد ۱۳۶۹ – کابل

***

-۹۹-

ای دوست، شبی به شامهایم اندیش!

از تاجِ فلک به خاکنایم اندیش

یک پنجۀ درد از عروقم بردار

باری به تموز های هایم اندیش

۱۵ اسد ۱۳۶۹ – کابل

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien