بر سکوی عشق

بر سکوی عشق

ستاره های دور دست

در آرزوی کهکشان پلکهای تو

ز ناکرانه ها شگفته اند

بهار ها

برای بوسه یی ز سبزه زار سینه هات

چه سالها که لحظه یی نخفته اند!

سحرگهانِ نیمه مست

کنار پیکرِ به خون نشستۀ زمین

نگاه تازۀ ترا نیاز کرده اند

و صف کشیده گان معبد شکوه تو

برای بوسه یی

ترا نماز کرده اند

و من

ز لای شامها

به چشم لحظه ها

ترا نگاه می کنم

که بر سکوی عشق ما به سجده سر نهی

 

کابل ـ ۱۷ جوزای ۱۳۶۲

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien