اتومیزم

 

اتومیزم (Atomisme)

۱- آیین‌هایی که جهان را متشکل از ذرات اولیۀ تقسیم‌ناپذیر (اتوم‌ها) می‌انگارند. مادیون باستان (چون لوسیپ، دیموکریت، اپیکور، لوکرس) اتومیست بودند.

۲- اتومیزم منطقی (Atomisme logique)

بینش منطق‌گرایانۀ برتراند راسل (Russel) و ویتگنشتاین (Wittgenstein) (دوران رسالۀ منطقی ـ فلسفی):

مبنی بر این که:

الف) واقعیت‌های نهاییِ اولیۀ مستقل از همدیگر وجود دارند.

ب) ساختار زبان با ساختار جهان انطباق دارد.

۳- مارکسیزم: معنای اتومیزم در نبشته‌های مارکس و انگلس همیشه یکسان نبوده است، ولی به طور کُل دلالت به تصور خیالیی می‌کند که در عرصۀ اقتصادی و اخلاقی ـ حقوقی، یک فرد بورژوا از واقعیتِ پراتیک خود برای خود می‌تراشد. با فروپاشی نظام فیودالی و اضمحلال امتیازات اقتصادی و از پیِ انکشاف صنعت و تجارت «مبارزۀ همه جانبه‌یی که انسان را در برابر انسان و فرد را در برابر فرد قرار می‌دهد، پدیدار شد. جامعۀ بورژوایی به میدان مبارزه بین افراد مبدل گردید و هر فرد، خود را از افراد دیگر جدا و بیگانه پنداشت. این روند در واقعیت امر رهایی نیروهای فردی از چنگال سیستم امتیازات فیودالی است.» (خانوادۀ مقدس، ص ۱۴۲) اما یک فرد بورژوا که خود را از نگاه اقتصادی مستقل، از نگاه حقوقی آزاد و مالک «طبیعیِ» سرمایه یا زمین و شخصیت خود می‌پندارد و دیگری یا دیگران را صرف از طریق مبارزه برای کسب منافع می‌شناسد، تا آنجا در تصورات خیالی خود پیش می‌رود که «فراموش می‌کند که جامعۀ بورژوایی روی منافع استوار است… » (همانجا)

«تصور اتومیستیک» نی تنها در افراد بورژوا عمل می‌کند بل، به حیث یک اصلِ اسلوبی تحلیلیِ فلسفه و اقتصاد سیاسیِ سده‌های هفده و هژده نیز عملکرد دارد. از دیدگاه انگلس، دیورینگ، نمایندۀ این نوع برداشت است. وی در آنتی دیورینگ می‌نویسد: «آقای دیورنگ جامعه را به ساده‌ترین عناصر آن تقسیم می‌کند و با این کار به جایی می‌رسد که برای او ساده‌ترین جامعه، متشکل از دو فرد است…» (ص ۱۲۶)

اتومیزم اسلوبی (میتودلوژیک)، فرد جداگانه را اصل و واقعیت تعیین‌کنندۀ همه امور اجتماعی تلقی می‌کند. مارکس در رابطه با این نوع برداشت از افراد جامعه (می‌شود گفت به حیث اتم‌های جامعه) چنین می‌نگارد: «چنین فردِ سدۀ هژدهم همانند یک آرمان که گویا در گذشته‌ها وجود داشته است، ظاهر می‌شود. آنان [سمیت و ریکاردو] چنین فرد را نی پیامد انکشاف و تکامل تاریخی، بل، آغاز تاریخ تلقی می‌کنند چون به این عقیده‌اند که یک فرد، یک چیز طبیعی است. آنان «سرشت انسانی» را فرآوردۀ تاریخ نی، بل یک دادۀ طبیعت می‌پندارند». (مبانی نقد اقتصاد سیاسی، ص ۵۷)

ایدیالوژی بورژوایی بر اساس همین پنداشت‌های فردگرایانه (Individualiste) استوار است و منافع فردی را بالاتر از منافع عمومی و بشری قرار می‌دهد، چون بُنیاد آن روی این توهم قرار دارد که جوهر انسانی در فرد وجود دارد و تغییرناپذیر است. مثل این که جوهر بشری در هر فرد به گونه‌یی حضور دارد که از هر کدام آنان یک “اتوم انسانی” بسازد. مارکس در تیز ششم دربارۀ فویرباخ نوشت: «سرشت یا جوهر انسانی، مجموع روابط اجتماعی‌اش است» نی چیزی طبیعی و همیشه‌گی و بدین‌گونه در برابر اتومیزم انسانیِ بورژوازی قد برافراشت.

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien