تجربه باوری

تجربه باوری (Empirisme)

از دیدگاه آمپیریزم، تجارب لحظه‌های آگاهانۀ ذهن‌اند که از طریق تصورات، جهان را به ما به نمایش می‌گذارند. این بیشن تلاش می‌ورزد تا از طریق تجربه بُنیاد (Fondation) استواری برای معرفت بشری پیدا کند. برخلافِ برداشت ایده‌آلیستیِ دکارت که منشای تصورات را خود نفس یا روح می‌انگاشت (سرچشمۀ تصورات به طور فطری در روان ماست)، آمپیریزم سرچشمۀ تمامی تصورات ما را تجربۀ حسی می‌داند. هیوم (Hume) با پذیریش تجربۀ حسی به حیث یگانه منشای شناخت، دست یافتن به حقایق را ممکن می‌پندارد ولی حقایقی که وابسته و مشروط تجربه اند. هیوم هرگونه شناخت عقلانیِ مستقل را مردود می‌شمارد. بُنیاد شناخت (معرفت) خِرد یا عقل نبوده بل خودِ «طبیعت بشری» است که به تجربه توسل می‌جوید. دریافت‌های مستقیم جزییِ تجربی مطابق «سرشت آدمی» (Human nature) توسط تخیل و عادت به تصورات مبدل می‌شوند. ما تجارب گذشته و اکنونی خود را در آینده «پرتاب» می‌کنیم و از این طریق به تدوین مفاهیم (Concepts) می‌پردازیم که در واقع رونوشت‌های تجارب گذشته‌اند و با تجارب آنی (اکنونی – اینجایی) فاصله دارند.

یکی از این «پرتاب‌ها»، تصور علّیت التزامی (Necessary Causality) است. وقتی تسلسل پدیده‌های همسان را در گذشته تجربه کرده‌ایم این تسلسل و پی در پی آمدن را در آینده پرتاب می‌کنیم و آن را چیزی ضروری و حتمی تلقی می‌کنیم. بدین‌گونه ما تجارب خود را تعمیم می‌بخشیم در حالی که خودِ استدلال تعمیمی یا قیاس (Induction) هیچ‌گونه بُنیاد عقلانی ندارد زیرا روی این فرضیه استوار است که آینده همانند گذشته است؛ آنچه در گذشته روی داده است، در آینده نیز روی خواهد داد!

 

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien