حسِ مشترک (Sensorium commune)
ارسطو در رسالهیی زیر عنوان حسّیات، در مبحث ادراک (دریافت) (Aisthesis/Perception)مفهوم حس مشترک را مطرح ساخت. منظور از حسِ مشترک قوّه یا توانشی است که در روان جا دارد و دادههای حواس پنجگانه را با هم میآمیزد. حس مشترک از یک سو مبینِ یگانهگیِ (وحدت) عاملِ دریافتکننده (سوژه) است و از سوی دیگر مبین وحدت و یگانهگی شئیِ دریافت شده. از دیدگاه پیروان ارسطو، همین حس مشترک است که محسوسهای مشترک در اشیأ را در مییابد. از سویی هم همین حس مشترک است که ما را از عملیۀ حس کردن آگاه میسازد: با حس بینایی نمیتوانیم بفهمیم که میبینیم، قوۀ دیگری در شعور است که ما را از دیدن آگاه میسازد، در بینش مدرّسی این قوه را حس مشترک مینامند.
ابن سینا حس مشترک را اصل یا نهاد مینامد: «و اگر این حواسّ پنج به یک اصل ندادندی که او را حس مشترک خوانند، چون حیوان چیزی روان، زرد، دیدی؛ ندانستی که شیرین است.» (دانشنامۀ علائی، طبیعیات، ص ۸۲ – ۸۳)
«حس مشترک یا قوۀ بنطاسیا نخستین قوای باطنی است که… همۀ صورتهایی را که در حواس پنجگانه نقش میبندد در مییابد. و به این جهت حس مشترک مانند حوضی است که از پنج نهر مختلف به آن آب برسد…»(اشارات و تنبیهات، فصل نهم نمط سوم)
