حسیافت/ احساس (Sensation)
نخستین نقش و اثری که توسط یک حس در نتیجۀ اثر گذاریِ یک محرک بر اندامهای حسی (حواس پنجگانه، عضلات، درون- اندامها (Viscera/Viscères)) دریافت میشود.
این نقشهای اولیه به وسیلۀ اعصاب به مراکز عصبی انتقال داده میشوند و از کیفیت خوش آیند یا بد آیند برای سوژه، برخوردار اند.
ارسطو حسیافت یا احساس را عملیۀ مشترک بین حسکننده (حسپذیر یا حسگر) و محسوس میداند.
از نِگرگاه فلسفی، حسیافتها تقریباً همیشه به حیث نخستین پلۀ رابطۀ جانداران با جهان و نخستین مرحلۀ شعور مطرح شدهاند. میشود مجموع حسیافتها را «شعورِ حسی» خواند.
حسیافتهای مستقیم، بی واسطه یا بی میانجی (مثل شنیدن، دیدن) از دریافتهای با واسطه که همراه با توجهاند (چون گوش دادن، نگریستن) فرق دارند.
گاهگاه بین فیلسوفان و روانشناسان دربارۀ اولیه بودن حسیافتها یا تجزیۀ دریافتها به حسیافتها (یعین دومی بودن حسیافتها نسبت به ادراک [Perception]) اختلاف نظر بروز کرده است.
همچنان این مسأله که حسیافت بیشترینه به محسوس مربوط میشود یا به حسکننده (حِسگر) مورد مناقشۀ حُکما بوده است.
