حلول/ تن یافتهگی/ تنیابی (Incarnation)
۱ـ وقتی سخن از خدا یا نَفس میرود؛ عملیهیی که از طریق آن خدا یا نَفس در یک تن جا میگیرد. ویشنو یکی از خدایان هندوئیزم در تنهای گوناگون حلول میکند.
در فلسفۀ افلاطون، تولد تنیابیِ جدیدی از نَفس جاودان است.
۲ـ وقتی سخن از انسان میرود، عملیهیی که از طریق آن یک تصور یا یک طرح تجسم پیدا میکند.
۳ـ به طور عمومی به آشکار شدن بیرونی و دیدنی شدن گفته میشود.
