روان‌کاوی

روان‌کاوی (Psychanalyse)

رشته‌یی از روان‌شناسی که توسط زیگموند فروید برای پژوهشِ ضمیر ناآگاه و جلوه‌های آن بر بُنیاد روشِ علمی، اساس گذاشته شد. وی این اصطلاح را در سال ۱۸۹۴ با ترکیب دو واژۀ انالیز (تحلیل) و «روان» (Psyché) وضع کرد.

روان‌کاوی سه جنبۀ بُنیادی را احتوا می‌کند:

۱ـ روش پژوهشی برای تحلیل روندهای نفسانی که از طرق دیگر قابل دسترس نیستند؛

۲ـ روشِ درمان اختلالات نِوروزها‌ (Névroses) ؛

۳ـ مجموعۀ شناخت‌ها و اطلاعاتی که از طریق این روش به دست آمده است و شاخۀ جدیدی از علم را تشکیل می‌دهد. «لذا روان‌کاوی هم روشی تحقیقی در مورد فرایند‌های ناآگاه است، هم نوعی درمانِ روانی که متمرکز بر نِوروزهاست و هم نظامی علمی در حال تشکل که بر محورِ فرضیۀ ضمیر ناآگاه می‌چرخد.» (واژگان فروید، ۷۴)

هدف اساسی روان‌کاوی این است تا تحریکاتِ رانشیِ دفع شده (Excitations pulsionnelles refoulées) را که منشای عوارض نِوروتیک در بیماراند، به ضمیرِ آگاهِ او برگردانَد. این هدف از طریق تداعی آزادِ افکارِ بیمار صورت می‌پذیرد. محورِ دیگر روشِ روان‌کاوی تعبیرِ خواب است. روان‌کاوی با پرداختن به این موضوع (تحریکات رانشیِ دفع شده) از دو طریق (گفتار آزاد بیمار و تعبیر خواب‌های او، علمی است متعلق به فرایندهای ضمیر ناآگاه. از همین‌جاست که نامِ «روان‌شناسی اعماق» (Tiefenpsychologie/Psychologie des profondeurs) را به خود گرفته است.

روان‌کاوی یگانه وسیله‌یی را که مورد استفاده قرار می‌دهد، «زبان» است. خواب (رؤیا) نیز از دیدگاه روان‌کاوی (آن گونه که لَکان، نظریه پرداز و روان‌کاو فرانسوی مطرح کرد) همانند زبان ساختارمند است.

فروید روان‌کاوی را سومین ضربه‌یی می‌شمارد که بر نخوت و خودبزرگ‌بینیِ بشر وارد شده است (پس از کُپرنیک و داروین که نشان دادند که آدمی نی مرکز جهان است و نی سرورِ زنده جهان‌ها!). با فروید آشکار شد که آدمی به مدارِ ضمیر ناآگاه پرتاب شده است. انسان با روان‌کاوی قادر گردیده است که خود را آن‌گونه که هست بشناسد. (واژگان فروید، ص ۷۵)

از نِگرگاه روان‌کاوی هر آنچه از آدمی سر می‌زند، معنا دار است.

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien