ریاضت

ریاضت (Ascétisme)

۱ـ آیین و طریقت آنانی که چیره‌گیِ مطلق اراده بالای تن را یگانه وسیلۀ رسیدن به کمال انسانی می‌دانند. تحمیل عذاب و رنج بر تن و نفس شیوۀ افراطی زهد است. ریاضت نسبت به پرهیز (مثلاً روزه گرفتن یا دوری جستن از روابط جنسی) پیشتر می‌رود و تحمل دشواری‌هایِ رنج آور را موعظه می‌کند.

ریاضت عمدتاً به معنای پُشت پا زدن به زنده‌گی در جهان انسانی است.

۲ـ ریاضت به گسترۀ اخلاقیات مربوط می‌شود تا به عرصۀ دین. رواقیانِ یونان باستان رفتارِ حکما را برای دست‌یابی به فضیلت با تمرین ورزشکاران برای قهرمان شدن مقایسه می‌کردند. در عیسویت، رابطه با خدا و رنج بُردن همانند حضرت مسیح به محور ریاضت مبدل گردید. در مذاهب هند، ریاضت نقش مرکزی را در رستگاری مؤمن بازی می‌کند.

۳ـ در تصوف: اجتناب از نفس و تحمل رنج‌ها و عذاب‌ها برای تذکیۀ نفس از «آلوده‌گی‌های» دنیایی. صوفی راه ملامت (از خودگذری در برابر خدا) و فتوت (از خودگذری در برابر مردم) را موعظه می‌کند. تصوفِ راستین نفیِ خویشتن و نکوهش نفس است.

نمونه‌هایی از ریاضت ابو سعید ابوالخیر در آغازِ پیوستن او به طریقتِ صوفیه:

«پس شیخ پیوسته از خلق می‌گریختی و درین مواضع پنهان، به عبادت و مجاهدت و ریاضت مشغول می‌بودی. و پدر شیخ ما پیوسته او را می‌جستی تا بعد از یک ماه یا بیشتر او را باز یافتی»… «و پدر شیخ ما حکایت کرد که هر شب چون از نماز خفتن فارغ شدیمی و با سرای آمدیمی، من، در سرای زنجیر کردمی و گوش می‌داشتمی تا بوسعید بخسبد.»…«یک شب چون او برخاست و بیرون شد، من برخاستم و بر اثر وی بیرون شدم. و هرچند می‌رفت من از دور بر اثر وی می‌رفتم و چشم بر وی می‌داشتم. چنان‌که او را از من خبر نبود. بوسعید می‌رفت. به رباط کهن رسید. در رباط شد و در ببست. من بر بام رباط شدم. او در مسجد خانه ای شد که در آن رباط بوده است و در فراز کشید و چوبی فرا پس در نهاد. و من به رَوزَنِ آن خانه مراقبت احوال او می‌کردم. او فراز شد. و در گوشۀ آن مسجد چوبی نهاده بود و رَسَنی در وی بسته. آن چوب برگرفت و در گوشۀ آن مسجد چاهی بود. به سَرِ آن چاه شد و آن رَسَن در پای خود بست و آن چوب که رسن در وی بسته بود به سر آن چاه فراز نهاد. و خویشتن را از آن چاه بیاویخت، سرزیر، و قرآن ابتدا کرد. و من گوش می‌داشتم. سحرگاه را قرآن ختم کرده بود.» …«و مدتی برین ریاضت مواظبت نمود. و پیوسته جاروبی بر گرفته بودی و مساجد می‌رفتی. و ضعفا را بر کارها معونت می‌کردی. و بیشتر شب‌ها در میان آن درخت شدی، که بر در مشهد مقدس است، و خویشتن بر شاخی از آن درخت افگندی، و به ذکر مشغول بودی در کل احوال. و در سرماههای سخت سرد به آب سرد غسل کردی و خدمت درویشان به نفس خود فرا کردی.» (اسرار التوحید، بخش اول، باب اول  صص ۳۰-۳۱)

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien