شیئیّت (Choséité /Dinglichkeit)
هِگل نخستین کسی بود که به شیئیت یک هویتِ فلسفی داد و آن را متکایِ کیفیتهای که یکی در همجوار دیگر قرار گرفتهاند، معرفی کرد. تفاوت بین شیئیت و عینیت در این است که شئ صرف برای خود است و عین آنچه برای شعور و عاملِ شناسایی مطرح است. یک شئ زمانی به عین تبدیل میشود که از حضور برای خویشتن بیرون شده موقفِ حضور برای آگاهی (شناسنده) را حاصل کند.
هایدگر هستومند (هستنده، موجود) را از سه دیدگاه مطرح میکند: الف) شئِ جهانِ پیرامون (Unweltding) ب) شئِ طبیعی (Naturding) و ج) شیئیت. و شیئیت را چنین تعریف میکند: شیئیت یک هستندۀ مشخص نیست بل مربوط میشود به تعیّنهای کلی یا ساختارییی که اشیأ با هم مشترک دارند مانند: مادیّت، مصداق، رنگ، ظرفیتِ انتقال یافتن از جایی به جایی و غیره.
شیئیت چیزیست که به محتوای اشیأ تعلق میگیرد یا آنگونه که هوسرل میگفت «ذاتِ محسوس» یا «ذاتِ مادیِ» تعیّن یافته در اشیأست. مطالعۀ ویژهگیهای شیئیت را هوسرل «آنتولوژی مادی» مینامید.
