مشخص (لاتین Concretus؛ Concret)
۱- در معنای متداول، آنچه با واقعیتِ مادیِ محسوس رابطه دارد. مشخص از یک سو در مقابل «فرضی» قرار میگیرد و از سوی دیگر در برابر مجرد یا انتزاعی. یک درخت لمس میشود و دیده میشود، در حالی که تصورِ درخت دیده نمیشود، لمس نمیشود.
۲- هِگل مفهومِ مشخص را در معنای لاتین آن که «رُشد باهمی» را میرساند، به کار میبَرد و مرادش از مشخص، «کاملاً انکشافیافته و به سرانجام رسیده» است. از دید او محسوس چون آنی و همیشه جزئی است، ناگزیر مجرد یا جدا شده است، در حالی که معقول، برعکس چون کامل و انکشاف یافته است، مشخص است. مفاهیمِ فلسفۀ هِگلی همه، مشخصاند. (مراجعه شود به انتزاع/ تجرید)
