نامگرایی/ اصالت تسمیه (Nominalisme)
به بینش فلسفیی گفته میشود که مفاهیم را صرف واژههایی برای نامیدنِ شمار زیادی از افراد یک نوع (یک صنفِ اشیأ) میپندارد، نی (آنگونه که پیروان افلاطون میانگارند) یک واقعیتِ جداگانه. مفاهیم کُلی وجود ندارند، بل، تنها واژههای عام یا اسمای عام وجود دارند. افراد یا جزئیها یگانه واقعیتهایند؛ مثلاً تنها سقراط وجود دارد، نی مفهوم انسان. «بیماری وجود ندارد؛ تنها بیماران وجود دارند»، حُکمی نامگراست. یگانه چیزی را که «کُلی» به نمایش میگذارد، خودِ واژه است. در سدههای میانه، نام گرایی پاسخی بود برای مسألهیی که فرفریوس (شاگردِ فلوطین) در رابطه با «کُلیها» مطرح ساخته بود: آیا نوع و جنس در بیرون از خِرد و ذهن وجود دارند؟ ایا کُلیها وجودی جدا از اشیای محسوس دارند؟ از زمان باستان، مسألۀ نامگرایی در بحثهای فلسفی مطرح بود. باری آنتیستنس (Antisthénes)، اساسگذار مکتب کلبی و شاگرد سقراط به پاسخ افلاطون گفت: «من اسب را به وضاحت میبینم ولی اسبیّت را نمیبینم».
نامگرایی علمی: جریانی که در عرصۀ تیوری شناخت از اصالت تسمیه دفاع میکند، علم را صرف یک «زبانِ منسجم» میپندارد و قوانین و تیوریهای علمی را ساختههای ذهن بشر میداند، نی حقایق طبیعی. نامگراییِ علمی به جای میتافیزیکِ حقیقت، یک منطقِ کار کُنشی و یک گرامرِ کار کُنا (Operating) را مینشاند.
