نمود/ ظاهر (Apparence)
۱ـ آنچه به طور مستقیم و آنی در معرض حواس یا ذهن قرار میگیرد.
۲ـ هر آنچه که صورت ظاهری آن، هستیِ ژرف یک چیز را پنهان کند. در این معنی، ظاهر در مقابل واقعیت قرار میگیرد.
۳ـ کانت ظاهر را که محسوس است از پدیدار (فنومن) که موضوع شناخت/ معرفت است متمایز میشمارد. وی سه گونه ظاهر را از هم تفکیک میکند: یک) ظواهر منطقی (مثلاً مغالطۀ مصادره به مطلوب). دو) ظواهر تجربی (بزرگی ماهتاب در افق) و سه) ظواهر استعلایی (Transcendantale). ظاهر استعلایی به توهمی گفته میشود که خِرد، تصوراتِ (Idée) خود را (چون، نفس، جهان، خدا)، مفاهیم (Concepts) (که از تعّیناتِ عینی پدیدهها ساخته میشوند) میپندارد، در حالی که تصورات نامبرده نومن (Noumènes)هایند، یعنی چیزهای فی نفسه که ما به آنها راه نداریم. این توهم مشخصۀ میتافیزیک است و دیالکتیک استعلاییِ کانت، به نقد آن پرداخته است.
