-۴-
ما دست به دستِ بی بهاران دادیم
سبزا به عروقِ شاخساران دادیم
آن قدر به کارزارِ آتش رفتیم
کز شعله، بنفشه ها به یاران دادیم
کابل – ۱۳۶۴
* * *
-۵-
دریای نگاهت به سخن میماند
گرمای دو دستت به وطن میماند
لبخندِ سپیدت به سحرگاه و سرود
غمهای شکسته ات به من میماند
کابل – ۱۳۶۴
* * *
-۶-
در دردِ تو آغشته ز آغاز شدم
در شعرِ تو شاخه های آواز شدم
چندان به حریم آشیانت خفتم
کز فقرِ تو پر گشوده، پرواز شدم
کابل – ۱۳۶۴
