-۵۲-
بنشین که شب از کرانۀ راز گذشت
بنشست دعای خاک و آواز گذشت
با پِلک تو آفتاب، آبستنِ فجر
بگشای سپیده را که آغاز گذشت
۱۷ جدی ۱۳۶۵ – کابل
* * *
-۵۳-
همخانۀ بامداد در خاکِ شبم
همخوشۀ شعرِ عشق در تاکِ شبم
صد فصل در انتظارِ یک روز گذشت
بی بار ترین صداقتم، پاک، شبم
۱۷ جدی ۱۳۶۵ – کابل
***
-۵۴-
تنهایِ دعای بامدادم چو زمین
آغوشِ ترانه های بادم چو زمین
در روز به آسمان گشوده دلِ تنگ
در شام سکوتِ دشتزادم چو زمین
۹ جدی ۱۳۶۵ – کابل
