بامدادیها ۶۷-۶۹

-۶۷-

دستانِ ترا ز روشنا میخواهم

گرمای حضورت ز خدا میخواهم

گر برکۀ آسمان ترا لبخندیست

لبهای ترا همیشه وا میخواهم

۱ اسد ۱۳۶۷ – کابل

***

-۶۸-

اندوه تو داستانِ دلگیرِ منست

رنگینۀ چشمهات، تصویرِ منست

با تو رهِ آفتاب گمگشته ترین

بی تو شبِ آشکار، تقدیرِ منست

۲۹ سرطان ۱۳۶۷ – کابل

***

-۶۹-

تا دستِ تو پیچید به سرمای تنم

در روحِ خزان فسانه شد انجمنم

مفهومِ تموز پَر کشید از رُخِ سال

مقیاس بهارست، دگر، پیرهنم

۱۷ میزان ۱۳۶۷ – کابل

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien