
-۷۰-
ای تشنه تر از نگاه پر بستۀ دشت
خاموش تر از سکوتِ در بستۀ دشت
دیریست که ما سوخته گان منتظریم
در گام تو ـ کوچ بارِ بربستۀ دشت
۱۶ میزان ۱۳۶۷ – کابل
***
-۷۱-
لبخند زدی به شهر، با باد گذشت
چون چشم گشودی، سحر آباد گذشت
عمرست چو یادِ تلخِ نامردنِ تن
تا یادِ تو ریشه بست، آن یاد گذشت
۱۴ میزان ۱۳۶۷ – کابل
***
-۷۲-
دستانِ تو راستای راهم به زمین
چشمانِ تو آخرین پناهم به زمین
تا جایِ منست در دعا هایِ شبت
وارسته زدام هر گناهم به زمین
۱۴ میزان ۱۳۶۷ – کابل
