از کوچه های خاکستر
برگشت را
از کوچه های خاکستر
تا چار راه بازوانِ پریشانت
یک دود
فاصله بود
من شاخه های خشکیدۀ دروغ را
در اجاقِ سبز چشمانت
ریختم
حوصلۀ کبودِ دود
بردامنِ خاکسترِ دروغ
رقصید
و من
ـ باری دگر ـ
با گامهای سپیدِ برگشت
در آستانۀ فروغ نگاه هات
میرویم
کابل ـ ۴ عقرب ۱۳۶۳
