الگو/ سرمشق/ مثال/ پارادایم/ مُدل (یونانیParadigm/ Paradeigma)
۱- در فلسفۀ افلاطون، سرمشقها و نمونههایی که از روی آنها صورتهای محسوس ساخته میشوند؛ مترادف مُثُل یا صورتها.
۲- از دیدگاه شناختشناسیِ توماس کوهن (Th. Kuhn)، الگو به آن نظریۀ علمی گفته میشود که چارچوب و محتوایِ معرفتی خود را در مدت زمانی معین، بر علوم تحمیل میکند تا اینکه نظریۀ دیگری از پلۀ بَرتر جای آن را بگیرد. مثلاً در کیهانشناسی، الگوی بطلیموس جایش را به الگوی کوپرنیک داد؛ در عرصۀ فیزیک، الگوی انشتین جاگزین الگوی نیوتن شد. یک پارادایم با پارادایمی که جایش را میگیرد ناهمگونیِ سرشتی و رفع ناشدنی دارد. تیوریهای مختلف همانند آثار جداگانۀ هنریاند، نی با هم رابطه دارند و نی یکی کمالبخش دیگریاند. اتفاق نظر در مورد یک مُدلِ تیوریک ویژهگی یک علم بهنجار (Science normale) است.
