بهارانۀ هفت فصل
گسستِ گریۀ تاریخ،
سرود رعشۀ پرواز
تمامِ قامتِ یک عصر
به نام سُرخ تو آواز کرده اند
زمینِ فقر
نوید خندۀ فردا
و چشمهای نم اندودۀ نیاز
ترا ز دامن شب باز کرده اند
طلوع هفت بهاری،
به برق چهرۀ تو، آسمان سپید
به بانگِ آمدنت، میهنم امید
نگاه کن
که راهیان هزاری
میان آتش رگبار و ارغوان
ترا شرارۀ آغاز کرده اند
بلند ـ کاخ نگاهم، نگاه خلق
کنون ستاره و خورشید
فراز پرچم تو خوشه بسته اند
و با هجوم بهاران
برای فتح زمین توشه بسته اند
کابل ـ ۲۹ حوت ۱۳۶۳
