تبعید (Exile)
در میتافیزیک به زندهگی زمینی (این جهان) در برابر زیست ملکوتیِ برگزیده گان گفته میشود. تبعیدِ نفس (روان) از جهان سرمَدی به درون تن، عنصر مشترک تمام بینشهای عرفانی و دینهای تکخدایی است. در فلسفۀ فلوطین، روح در سیر فرودی خود باشگاه اصلی خود را رها میکند. «روح در «نگرش به پائین» آن نیرویی میشود که به عنوان روحِ جهان به تمام طبیعت زندهگی میبخشد، و با یکایک ارواح، به یکایک کثرت هستی، وحدت زنده میدهد. ارواح داخل طبیعت میشوند که در زمان و مکان قرار دارد، و بدین سان ارواح نیز از جهتی در قید زمان و مکان میافتند، حال آنکه با هستی راستینشان در عالم بالا فارغ از قید زمان و مرگ ناپذیر میمانند. روح در گستردهگی هستی طبیعت با پوشاکی بیگانه پوشیده میشود و سرانجام از چشم خود نیز پنهان میگردد و در این حال به پائینترین مرتبه فرو میافتد، و با این همه ذات درونیش تباه نشدهنی میماند.» (کارل یاسپرس، ۱۳۸۸: ۱۷)
