تحلیل/ واکافت (Analyse)
۱ـ در عرصۀ مادی، تحلیل به معنای تجزیۀ یک جسم به عناصر سازندۀ آن است (مثلاً تجزیۀ کیمیاوی). عملیۀ معکوس تحلیل، ترکیب است. کاندیاک (Condillac) بین تحلیل و تجزیۀ ساده فرق قایل بود: تجزیه کردن، جدا کردن اجزای یک شئ است در حالی که تحلیل، جدا کردن اجزاء با در نظر داشت پیوندها و روابط آنهاست. تحلیل کردنِ (و کاویدن) یک شئ تجزیه کردن آن به ترتیبی است که روند و سلسله مراتب تکوین یا تشکل آن را نشان دهد.
۲ـ در عرصۀ اندیشه، تحلیل به معنای تجزیۀ یک مجموعه به عناصر سازندۀ آن است.
۳ـ در روانکاوی، واکافت یا تحلیل به معنای تجزیۀ حالتهای روانیست که مانع زندهگی آسوده و آزادانۀ یک فرد میگردند.
مارکسیزم:
– مارکس، به دنبال اسلوب پژوهشیِ اقتصاد سیاسی کلاسیک (به ویژه تحقیقات سمیت[Smith] و ریکاردو [Ricardo]) به تدوین شیوۀ جدید تحلیل پرداخت. از دیدگاه او تحلیل تجزیۀ یک شئ به اشکال ابتدایی آن نی، بل، به اشکال سادۀ آن است.
«تحلیل علمیِ رقابت، تحلیل سرشتِ درونی سرمایه را از پیش مفروض میدارد.» (سرمایه، جلد ۱، فصل ۲) ابزار این تحلیل علمی، انتزاع (تجرید) است. البته ساده سازی از طریق توسل به انتزاع (در روندِ شناخت) به معنای این نیست که واقعیتهایِ تجرید شده در خود پروسۀ واقعی از بین بروند.
نمونۀ بارزِ تحلیل در آغاز کتاب سرمایه دیده میشود: تحلیلِ شکل ارزش (Forme-valeur) که با نقدِ تیوریهای کلاسیک، به ویژه تیوریهای ریکاردو، همراه است. مارکس بر ریکاردو از این بابت خُرده نمیگیرد که گویا در دام انتزاع (تجرید) افتیده باشد، بل، نقدش متوجۀ این کاستیِ ریکاردو است که تحلیل را تا فرجامش ادامه نداده است: ریکاردو خصلتِ آن کار را که آفرینندۀ ارزشِ مبادله است، مورد تحلیل قرار نداده است. فصل اول کتاب سرمایه به «تحلیل کالا» میپردازد. لنین این آغاز را چنین توضیح میدهد. «مارکس، در کتاب سرمایه، نخست به تحلیل سادهترین، معمولترین، بُنیادیترین و مشهورترین رابطۀ درونی جامعۀ بورژوایی (جامعۀ مبتنی بر مبادلۀ کالایی) یعنی مبادلۀ کالاها میپردازد. تحلیل انجام شده، در این پدیدۀ بسیط (در این «حجرۀ» جامعۀ بورژوایی) تمام تضادهای جامعۀ معاصر را نشان میدهد.» (لنین، مجموع آثار، جلد ۳۸، ص ۳۴۴، به فرانسوی). منظور مارکس و لنین از «تحلیل» همانا «اسلوب» دیالکتیک است.
– «تحلیل مشخص از وضعیت مشخص»، روش سیاسی لنین، به این معنی است که باید یک وضعیت سیاسی را با همه عناصر و نیروهای سیاسیِ درگیر آن مورد بررسی قرار داد تا بتوان به طور مؤثر در آن پراتیک سیاسی را سمت داد.
