تصدیق/ حُکم/ داوری (Judgement/Jeugement)
حَمل کردن یا نسبت دادن یک ویژهگی (محمول) به یک شئی (موضوع یا سوژه) را در منطق تصدیق یا حُکم میگویند.
«تصدیق عبارت از اسناد امری است به امر دیگر، به ایجاب یا به سلب، مانند علم به این که «انسان حیوان است» و «زمین کروی است» و «اسب گوشتخوار نیست» و «جیوه شبه فلز نیست» و امثال آن.
هر تصدیق مستلزم سه تصور ذیل است، یعنی موقوف و موکول بدانهاست:
۱ـ تصور محکومُ علیه یا موضوع (sujet) یعنی آن چیزی که بر او حُکم میشود، یا به عبارت دیگر چیزی بدان اسناد داده میشود.
۲ـ تصور محکومُ به یا محمول (Prédicat / Attribut) یعنی آن چیزی که به موضوع اسناد داده میشود.
۳ـ تصور نسبت محمول به موضوع.
مثلاً تصدیق به این که «زمین کروی است» مستلزم این است که نخست تصور «زمین» در ذهن بیاید، و آنگاه تصور «کروی»، و سپس تصور «نسبت کروی به زمین» یا به عبارت دیگر «تصور کرویت زمین» تا بلاخره تصدیق که امر بسیط ذهنی است برای انسان حاصل شود.
زمین (موضوع) کروی (محمول) است (نسبت حکمیه).
اما این تصورات سه گانۀ مذکور، اگر چه برای حصول تصدیق لازم است، به تنهایی کافی نیست. چه ممکن است کسی تصور موضوع و تصور محمول و تصور نسبت حکمیه را داشته باشد بدون تصدیق، مانند نسبتهایی که برای آدمی مشکوک فیه است. مثلاً چون کسی متهم به قتل شود، تصور آن کس و تصور قاتل، و نیز تصور قاتل بودن او هر سه در ذهن موجود است، در صورتی که هنوز ذهن حُکمی نکرده است، یعنی اذعان ندارد که این نسبت واقع است یا نه.
حال وقتی علمِ به وقوعِ نسبت، یا عدمِ وقوعِ نسبت حاصل شود، یعنی آدمی دریابد که این نسبت تحقق دارد یا نه، آنگاه تصدیق حاصل شده است. و تصدیق عبارت از همین مرحلۀ اخیر است که اذعان به وقوع نسبت یا عدمِ وقوع آن باشد، یعنی ادراکِ وقوع یا لاوقوع، یا به عبارت دیگر ایقاعِ نسبت (Assentiment) یا عدمِ ایقاع آن…
اقسام تصور و تصدیق ـ تصور و تصدیق هر یک بر دو قسم است: یا بدیهی (Evident) و ضروری است، یا نظری و کسبی.
بدیهی یا ضروری آن است که محتاج به نظر و تأمل نباشد، بلکه خود به خود واضع و روشن باشد.
نظری یا کسبی آن است که با نظر و تأمل حاصل شود.
تصور بدیهی مانند تصور «سردی» و «گرمی» و «روشنایی» و «تلخی» و «شیرینی» و «وجود» و امثال آن.
تصور نظری مانند تصور «درخت» و «روح» و «فرشته»، و «کثیرالاضلاع شش ضلعی»، و «اسید سلفوریک» و امثال آن.
تصدیق بدیهی مانند: «آفتاب روشن است»، «اجتماع نقیضین محال است»، و «دو مقدار مساوی با مقدار سوم خود مساویند»، «هرگاه بر دو مقدار مساوی یک مقدار مساوی افزوده شود، باز رابطۀ تساوی برقرار است». از این قسم تصدیقات آنچه در علوم ریاضی به کار برده میشود، به علومِ متعارفه موسوم است.
تصدیق نظری مانند تصدیق به این که: «مربع وتر مساوی مجموع مربعین دو ضلع دیگر است»، «مجموع زوایای مثلث دو قایمه است»، «زمین کروی است»، «زمین متحرک است»، «جیوه هادی الکتریسیته است».» (محمد خوانساری، ۱۳۸۸: ۳۰ـ۳۱، ۳۳ـ۳۴)
