تقلید

تقلید (Imitatio لاتین/  /Imitation Mimêsis یونانی)

عملیه‌یی که به وسیلۀ نشانه‌ها (چون واژه‌ها، حرکات، صداها، اشکال، رنگ‌ها و غیره) یک واقعیت را به نمایش بگذارد. از دیدگاه افلاطون و ارسطو تقلید ذاتِ هنر را می‌سازد. اما دیدگاه‌های آنان دربارۀ هنر در تقابل قرار می‌گیرند. از نظر افلاطون هنر ما را از واقعیت (حقیقت   =مُثل) دور می‌سازد ولی از نگرگاه ارسطو، هنر نقش مقدمات آماده‌ساز را برای شکل‌گیریِ معرفت بازی می‌کند. افلاطون در اثرش به نام «سوفیست» دو نوع تقلید را از هم متمایز می‌شمارد: تقلید از روی یک شئِ واقعاً موجود و دیگر تقلید از چیزی که وجود ندارد.

بر بُنیاد اندیشه‌های افلاطون و ارسطو، تیوریی به نام «نظریۀ تقلید» شکل گرفت که اصل بُنیادی آن توسط سنکا (Sénèque فیلسوف سدۀ اول عیسایی، چنین بیان شد: «هنر تقلید طبیعت است.» از این اصل دو خوانش ممکن است که هر کدام به یکی از فلسفه‌های هنر می‌انجامد: یکی این که طبیعت را مجموعه‌یی از اشکال و صورت‌ها تلقی می‌کند که در این حالت، هنر از صورت‌های طبیعت تقلید میکند و دیگر این که طبیعت را مجموعه‌یی از نیروها می‌پندارد که در این صورت، هنر با طبیعت به رقابت برخاسته، همانند آن، به آفرینش مستدام می‌پرازد.

با آنکه «تیوری تقلید» عمدتاً به یک استه تیک واقعیت‌گرا و حتا طبیعت‌گرا (ناتورالیست) می‌انجامد، اما ابعاد تصور، تخیل و سبک را از نظر دور نمی‌دارد، آنگونه که هنر کلاسیک غرب یا هنرهای خاور دور به نمایش گذاشته‌اند.

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien