جبرگرایی

جبرگرایی/ تعیّن‌گرایی (Determinism)

نظریۀ فلسفی جبرگرایی بر آن است که همه رویدادهای جهان، به شمول کنش‌های بشری، بر اساس علیّت (پیوند علت ـ معلول) در یک زنجیرۀ به هم پیوسته اتفاق می‌افتند. از این دیدگاه نظم جهان دارای یک تسلسل معین و علّی است.

جبرگرایی با تقدیرگرایی (Fatalism) در این نکته فرق دارد که تقدیرگرایی هیچ گونه اختیار و اراده‌یی برای بشر قایل نیست و همه رویدادها را ناشی از سرنوشت و قضا و قدر می‌داند، در حالی که جَبرگراییِ علّی بنیادهای ماتریالیستی دارد. در تعیّن‌گرایی جایی برای تصادف (اتفاق) وجود ندارد.

رواقیون معتقد به جبر بودند یعنی عالَم را نتیجۀ تسلسل علت ـ معلول‌های خِرد ـ بُنیادِ پی در پی می‌دانستند. از دید آنان نظم جهان آن‌گونه که هست، تغییرناپذیر است چون آنچه علتِ یک چیز است خود معلولِ علت دیگر بوده است و این تسلسل تا آغاز ادامه می‌یابد. عقلانی بودن این تسلسل از این دیدگاه مطرح می‌گردد که مطابق قوانین علمی رُخ می‌دهد.

فیزیک کوانتیک تیوری جبرِ میکانیستی را زیر سؤال بُرد. از آنجایی که جایگاه و سرعت حرکت ذره‌های کوانتیک همیشه در تغییر است، چنین نتیجه گرفته می‌شود که مکان و سرعتِ معین ندارند. به دیگر سخن آنچه در مقیاس کوانتیک رُخ می‌دهد ناشی از تصادف است و بدین گونه عالَم بر بُنیاد تصادف استوار است.

انشتین که معتقد به جبرِ علّی بود گفت: «خدا کمسایی بازی نمی‌کند!». اما نیلس بور (Niels Bohr) به پاسخ او گفت: «انشتین، به خدا دیگر نگویید که چی کند، چی نکند!» برخی دیگر بر آن اند که بور پاسخ داد: «چگونه بتوان دانست که خدا با چی بازی می‌کند؟».

از آنجا که پدیدار شدن و ناپدید شدن ذره‌های اولیۀ کوانتیک به طور اتفاقی رُخ می‌دهند، می‌شود گفت که جایی برای اتفاق و به دنبال آن برای «اراده» در جهانِ مبتنی بر جبرِ علّی وجود دارد.

روان کاوی روی تعیّن زنده‌گی روانی توسط «ضمیر نا آگاه» استوار است. از دیدگاه فروید، جبر روانی «هرگونه تصادف و بی معنا بودنِ «درون ـ نفسی» را کنار می‌گذارد.»

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien