خِردگریزی/ عقلستیزی/ عقل ناباوری (Irrationalisme)
خِردگریزی به آیینهایی گفته میشود که یا الف) خِرد پذیری عینی واقعیت را رد میکنند و واقعیت را مجموعهیی از اتفاقات و «بی نظمیها» میپندارند که برای آدمی قابل دسترس نیست (فلسفههای شوپنهاور و نیچه از همین دستاند)؛ یا ب) توانمندی عقل بشری را برای درک، توضیح و شناخت واقعیت نارسا و قاصر پنداشته، احساس، شهود و وجد و خلسه را برای دریافت واقعیت، توانمندتر از خِرد میدانند (همۀ مذاهب).
اما فلسفههای نقادِ خِرد را نمیتوان «خِردگریزی» به حساب آورد. نقادی کانت از محدود بودن توانمندی عقل آدمی یا پوزیتویزم اوگوست کونت، در واقعیت امر، خِردورزانه و عقل گرایانهاند، زیرا در بینشن آنان تجدید ظرفیتهای خِرد انسانی به معنای جاگزین کردن عقل به وسیلۀ یک نیروی فرا عقلی نیست. محدود انگاشتن توان و عرصۀ خِرد به معنای خِردگریزی مطلق نیست. هیچ فلسفهیی نمیتواند خِردگریز محض باشد زیرا در واقع، خود را هم نفی میکند. عقل ستیزی هیچ گاهی یک آیین فلسفی بوده نمیتواند.
