دگرسالاری

دگر سالاری/ دگر پی روی/ دگر فرمانی (Hétéronomie)

واژۀ هیتیرونومی از دو واژۀ یونانی هیتیروس (Hétéros) به معنای دِگر و نوموس (Nomos) به معنای قانون، ترکیب یافته است.

دِگرسالاری به این معناست که یک هستنده مطابق قوانینی وجود داشته باشد که از بیرون بر آن تحمیل می‌شوند. دِگرسالاری در مقابل خودسالاری (خود فرمان‌دهی (Autonomie)) قرار می‌گیرد؛ خودسالاری یعنی رفتار یک هستنده در جهان مطابق سرشت خودش.

در زنده‌گی بشری، دِگرسالاری به معنای سلب حاکمیت برخویش بوده، بر اساس قوانین دیگران زنده‌گی کردن است. دِگرسالاری دو جنبه دارد: یکی بیرونی: تحمیل خشونت مشخص در چوکات یک نظامِ اِعمال قدرت و دومی، درونی: قیودات ایدیالوژیک (چون مذهب) و فشار جامعه بر ذهنیت و اخلاقیات یک فرد.

مفهوم دِگر سالاری با مفهوم «ناخویشتنی» یا «از خود بیگانه‌گی» نزدیک است، به ویژه در کاربُردی که مارکس از آن دارد.

کانت، در عرصۀ فلسفۀ اخلاق، «خود فرماندهی» را ویژۀ گسترۀ آزادی اخلاقی دانسته، وابسته کردن اصول اخلاقی را به سیاست، «دِگرسالاری» می‌شمارد. از دید وی نمی‌شود که اصول اخلاقی را تحت فرمان هنجارهای (نورم‌ها) اجتماعی یا قدرت سیاسی در آورد؛ خِرد عملی (اخلاقی) صرف در چوکات مفهوم آزادی و اختیار قابل تعریف است.

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien