سیستم

سیستم/ نظام (Système)

ریشۀ واژۀ سیستم، واژۀ یونانی سوستیما (Sustêma) به معنی مجموعه است که در زبان لاتینی به سیستما (Systema) به معنای گِردآوری تبدیل شد. سوستیما در یونان به یک قطعۀ سربازان گفته می‌شد ولی کم کم از راه تمثیل وارد عرصۀ فیزیک شد و پس از رواقیان به نظام‌های فلسفی نیز گفته شد.

۱ـ نظام فیزیکی: مجموعۀ عناصری که با هم در یک ساختار ثابت و پایدار در درون یک کُلِ معین پیوند داشته باشند (نظام شمسی، سیستم عصبی و غیره).

۲ـ در معنای نظری: مجموعه‌یی از مفاهیم که با هم به گونۀ منطقی پیوند یافته باشند و هدف آن ترجمۀ کلیّتِ واقعیت یا بخشی از واقعیت از طریق کار بُرد زبانِ سمبولیک باشد. کانت بر آن بود که سیستم شکل ضروری شناخت و فلسفه است. هِگل سیستم فلسفی خود را عین کلیتِ واقعیت می‌دانست. از آنجا که وجودِ فلسفه مستلزم وجود یک دستگاه منسجمِ مفاهیم است، هر فلسفه‌یی خود را در شکل یک نظام تبارز می‌دهد.

۳ـ با بارِ ناستوده: مجموعه‌یی از پنداشت‌ها که بدون مراجعه به واقعیت ادعای شناخت و داوری داشته باشد.

۴ـ در معنای فنی: دستگاهی که کار معین را به سر رساند.

۵ـ در عرصۀ اخلاق: مجموعه‌یی از آیین‌ها و احکامی که ملاکِ داوری برای سنجش روا بودن یا ناروا بودن اعمال یک فرد است، به ویژه در دین.

۶ـ روحیۀ سیستمی: گرایش به فروکاستن همه چیز به یک مجموعۀ از پیش ساختۀ تصورات و احکام و بر اساس آن داوری و جانب‌داری کردن. برخلاف، روحیۀ سیستماتیک به معنای پیگیر بودن و دقیق بودن در استدلال و ارایۀ اندیشه‌هاست.

روحیۀ سیستمی روحیه‌یی سترون و دگماتیک است و روحیۀ سیستماتیک خِرد ورزانه و بارآور.

۷ـ تیوری سیستم‌ها: عرصه‌یی از شناخت‌شناسی که در پیِ یافتن یگانه‌گیِ ساختار همه علوم است و تلاش دارد تا ساختار‌های مشترک و همسانِ همه سیستم‌ها را کشف کند.

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien