فساد

فساد/ تباهی (یونانی Phthora / Corruption )

۱ـ در نزد یونانیان باستان، به ویژه در فلسفۀ ارسطو، فساد در برابر کَون قرار گرفته، گذار یک چیز را به نیستی می‌رساند. فساد حالت یا روندیست که دیگر نمی‌شود یک چیز را به گونه‌یی که بود، نامید یا تعریف کرد. فساد از دست دادن هویتِ کیفی یک شئی است. فساد یا تباهی نشانۀ آشکاریست که جهان زیر تأثیر زمان قرار دارد. برعکس، جهانِ مُثُل افلاطون و جهان فراماهتابیِ ارسطو به حیث حقایق جاودان، بیرون از زمان قرار داشته، تباهی ناپذیراند.

۲ـ «فساد در یک نظام سیاسی» از دیگاه افلاطون، زمانی روی می‌دهد که نظام نامبرده از ذات یا ماهیتِ بُنیادی و آغازین خود فاصله بگیرد. خودکامه‌گی فساد در مونارشی است؛ حکومت ثروتمندان فساد در اریستوکراسی است و عوام‌فریبی فساد در دموکراسی است.

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien