فیثاغوریان

فیثاغوریان (Pythagorism)

جمیعتی که توسط فیثاغورس در کروتون (جنوب ایتالیا) در نیمۀ دوم سدۀ ششم پیش از میلاد بُنیاد نهاده شد. با آنکه این جمیعت شیوۀ خاص زیستن را موعظه می‌کرد، تفکر فلسفی آنها از اهیمت خاص برخوردار شد. ارسطو در «میتافیزیک» می‌نویسد: «کسانی که فیثاغوریان نامیده می‌شدند خود را وقف ریاضیات کردند و نخستین کسانی بودند که این رشتۀ دانش را پیشرفت دادند، و چون در آن پرورش یافته بودند پنداشتند که اصول آن اصول تمام اشیأ اند… » (مابعد الطبیعه، ۹۸۵، ب ۲۳-۶) آنان به اهمیت اعداد در جهان پی بردند و گفتند همه اشیأ شمردنی هستند و می‌شود بسیاری از چیزها را با عدد بیان کرد. آنچه بیشتر توجه آنان را جلب کرده بود، فاصله‌ها بین نُت‌های چنگ بود که می‌شود آن‌ها را با عدد بیان کرد. آنان از روی همین هماهنگی در موسیقی تصور کردند که نظم و هماهنگی جهان نیز دارای تناسب‌های عددی است.

آنان تا آنجا پیش رفتند که گفتند همه اشیأ اعداد اند. به این معنا که آنها اعداد را در مکان قرار دادند، یک نقطه است، دو، خط است، سه سطح است و چهار حجم یا جسم است. بدین گونه تمام اجسام در مکان از واحدها ساخته شده‌اند که اگر مجموع هر یک را در نظر بگیریم یک عدد را می‌سازند. ظاهراً فیثاغوریان اشیأ را مجموع نقاط کمّی مادی در نظر می‌گرفتند و از نگاه هندسی مجموع نقاط. بدین‌گونه رابطه بین این دو مجموعه منطقی به نظر می‌رسید و از همین منظر بود که آنان اشیأ را با اعداد یکی می‌گرفتند. آنان در پیشرفت هندسه و حساب نقش برازنده‌یی را بازی کردند. «قضیۀ فیثاغورس» در هندسه تا اکنون شهرت دارد. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که هندسۀ فیثاغوریان بخش‌های عمدۀ هندسۀ اقلیدس را تشکیل می‌دهد. فیثاغوریان زمین را کروی می‌دانستند و برآن بودند که مرکز جهان نیست. زمین و سیاره‌ها و خورشید، همه، گِرد یک آتش مرکزی یا «کانون جهان» (که با عدد یک یکی گرفته می‌شد) می‌گردند. عالَم هوا را از تودۀ نا محدودِ بیرون به درون خود می‌کشد (آن را تنفس می‌کند)؛ هوا در بیرون ار عالَم نا محدود است.

آنان به تناسخ نفوس باور داشتند و از خوردن گوشت اجتناب می‌کردند. گزنوفانس در شعری حکایت می‌کند که روزی فیثاغورس می‌بیند که کسی سگی را می‌زند، به او می‌گوید: «او را مزن، من صدای یکی از دوستانم را در صدای او شناختنم.» [دوگنس لائرتیوس، «زنده‌گی‌نامۀ فیثاغورس]

فیثاغوریان تأثیر جدی در نضج‌یابی تفکر افلاطون داشتند. به احتمال قوی افلاطون نظریۀ سه جزئی بودن طبیعت را (یعنی عقل، اراده و شهوت) از آنان گرفته است.

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien