مرگ/ فنا (Mortis)
۱ـ توقفِ کامل زندهگی یک ارگانیزم.
۲ـ به حیث مقولۀ میتافیزیکی، فناپذیری انسان و رازِ امکان وجود جهان دیگری در آن سو. برای سهروردی، این عارف اشراق، فنا سه مرتبت میتواند داشته باشد که از طریق عروج نفس برای عارف میسر میگردد: نخست «خلع اختیاری بدن و حضور در عالم مثال و مَلَکوت»؛ عارف در این مرتبت صُوَری را میبیند که خارج از قوای جسمیاند. سپس «چون از این مقام (خلع اختیاری…) بگذرد چنان شود که البته به ذاتِ خویش نظر نکند و شعورش به خودی خود (به انانیت خود) باطل گردد و این را «فنای اکبر» خوانند و چون خود را فراموش کند و فراموشی را نیز فراموش کند، آن را «فناء در فناء» خوانند.» (مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق. جلد ۶، ص ۳۲۴) فنا در فنا مرتبت سومی فناست.
۳ـ مرگ یزدان: نیچه «مرگ خدا» را در معنای پایان ارزشهای اخلاقی عیسویت به کار گرفت. از دید او این رویداد هم یک مصیبت بزرگ است و هم یک امیدواری برای ظهورِ اَبَر انسان.
