نبود

نبود/ محرومیت/ بی بهره‌گی/ ندارنده‌گی (Privation/ لاتین Privatio / یونانی stérêsis)

۱ـ در معنای عینیِ مفعول (کُنش‌پذیر): نبود زدوده شده را گویند. نداشتن یک کیفیت لازم برای وجود یا کمال. افلاطون بی بهره‌گی را گونه‌یی نیستیِ (عدمِ) نسبی به شمار می‌آورد؛ از دیدگاه او همین فقدان یا محرومیت است که یک ذات را معین می‌سازد و مانع آن می‌شود که از برخی ایده‌های دیگر بهره ور شود.

۲ـ در معنای عینیِ فعال (کُنشگر): شکلی از نفی است که از تقابلِ (تضاد) واقعی بر می‌آید. در فلسفۀ ارسطو، ندارنده‌گی در برابر دارنده‌گی (ملکه) قرار می‌گیرد و متعلق به حالتِ بالفعلِ اشیأ است. ندارنده‌گی به معنایِ کنار گذاشتن یکی از دوتایِ متقابل‌های بالقوه است و بالفعل به معنای تحقق یافتن آن متقابل دیگر. وی چهارگونه ندارنده‌گی را از هم متمایز می‌شُمُرد: الف) ندارنده‌گی از سببِ نقصانِ ذاتی، چون نبودِ دید در نباتات؛ ب) ندارنده‌گی از سببِ نقصانِ ساختاریِ نوعی، چون نبود دید در موش‌های کور؛ ج) ندارنده‌گی از سبب به سر نرسیدن روند انکشاف و نمو، چون نبود دید در جنین؛ د) ندارنده‌گی از سبب نقصانِ جسمی، چون نبود دید در یک شخص نابینا.

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien