با بکارتِ آتش
تو ای بکارتِ آتش
به شامنامۀ آیینه های شرق بگوی
که من
ـ بشارت رویش ـ
چو عطرِ شستۀ باران
تندیده در تبِ غمهای سرخ
می آیم
توی ای بکارتِ آتش
به حجمِ تیرۀ شب
ایست!
که من
ـ دو باره ـ
ز دیدارِ صبحِ حادثه، سرشار
و با چکامۀ فردای سُرخ
می آیم
کابل، ۳۱ سنبله ۱۳۶۴
