از کیوبا، از مرجان سُرخ اقیانوس
به چشمه سار خورشید،
به کوه های کبودِ رها تا اوج
به دستهای پولاد ـ
در گلو گاه تفنگها،
به شیار زنان خاک داغ
ـ از هجوم بارانهای نور ـ
به چشمهای بازِ پتک به دستان
ـ که زایش هر فردا گل نگاه شان است ـ
از کیوبای قهرمان
ازین کنار اقیانوسهای بنفش
سلامِ دوباره می دهیم
امیدِ دوباره می بندیم
شما
تقدس زادگاه را
برتاج زمان ریختید
و نام بزرگ میهن را
با رشته های زلالِ شهامت
در قلب هر نوزادتان دوختید
و امروز
با برترین نام بر کف
طلوع نارنجی فردا ها را
از کوچه ها و دهکده های انقلاب
بر فرازۀ خاور می نشانید
***
اگر زمانه چشم زند
ما از نیشکر زارهای مرجان اقیانوس
با رقص بی باک موجها در خون
و با سرود سُرخ دوستی بر لب
در سنگرهای شقایق بارِ تان،
در کنار تان
زانو میزنیم
و با شما
ارغوان فتح آخرین را
در تبسم سپید کودکان
جاودانه میرویانیم
کابل ۲۷-سرطان-۱۳۶۲
