خواهشگرانه

خواهشگرانه

 

غم از سرای شب اندوده در رسید بیا

نگاه سرخ شفق شعر من درید بیا

نیاز عشق من از تاج آفتاب گذشت

کنون که نور تو در خون من دوید بیا

فروغ نام چه جویی ز حلقه های طلا

سکوت بند ز پرهای ما پرید بیا

دگر چه جای نهان کردن فسانۀ ماست

که گوشِ سنگ و گُل و آسمان شنید بیا

به گاه برف نبودی به تخت مبعد خود

کنون که لاله چو خورشید سر کشید بیا

به پای فصل بهاران چه انتظار کشی

به دیده نقش تو جا کرد و آرمید بیا

 

کابل ـ ۲۲ حمل ۱۳۶۲

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien