درسهایی از لویه جرگه فرمایشی

درسهایی از لویه جرگه فرمایشی

روندتحقق برنامۀ امریکا درافغانستان جریان دارد. هدف استراتیژیک امریکا درسرزمین ما، سوای ظواهر فریبای قلع و قمع القاعده و تروریزم، همانا ایجاد وسایل درازمدت سیادت امپریالیزم جهانی درمنطقه است. امریکا برای رسیدن به هدف تمام امکانها و وسایل را به کار میگیرد. از بمباردمان وحشیانه ـ که باعث کشتارهزاران هموطن بیگناه ما شده ـ گرفته تا مراجعه به سُنتهای قبیله یی قرون وسطایی.

  1. افسانۀ لویه جرگه

از سالها بدین سو برخی نیروهای ارتجاعی متشکله در وجود سازمانهای شبه نظامی مجاهدین تدویر یک لویه جرگۀ تاریخی را به حیث حلال معضلۀ سیاسی ـ نظامی افغانستان درسرخطِ پیشنهادهای سیاسی خود قرارداده بودند. شاه سابق که میخواست برگشت خود را با برگزاری یک لویه جرگه صبغۀ قانونی و مشروع بدهد، نیز پیوسته از لویه جرگه به حیث اسامبلۀ ملی و سنتی افغانها سخن میراند.

کارگزاران استراتیژی امریکا با استفاده ازاین خواست مجاهدین دیروزی و شاه سابق و با تکیه برتحلیل بی پایه و غیرعلمی برخی افغانستان شناسان رسمی (که بیشترینه با دستگاههای استخباراتی غرب پیوند دارند و عمدتاً درتشجیع نیروهای ارتجاعی جهادی عمل میکردند) مبنی برحقانیت و مشروعیت لویه جرگه درتعیین سرنوشت مردم افغانستان، تدویریک چنین گردهمایی را برای تثبیت رسمی مهره های اصلی خود درحاکمیت مرکزی یک اقدام سودمند تلقی کردند و آن را مشمول  برنامۀ ملل متحد ساختند. شاه سابق نتوانست دریابد که تدویر لویه جرگه یک اقدام میانتهی و بی بُنیاد است و کاری به جز رسمیت بخشیدن حاکمیت امریکا درافغانستان نخواهد کرد. تحلیل از تناسب قوا، از چگونه گی وابسته گی نیروهای جهادی دیروز به کشورهای بیگانه، از تغییرات بُنیادی ساختار طبقاتی جامعۀ افغانی، از جایگاه و نقش عنصر نظامی درقدرت (محلی و مرکزی) و بالاخر از تک قطبی شدن جهان، مسایلی بودند که به یقین بسیار فراتر از بینش سیاسی سنتی وی قرارداشتند. وی نتوانست درونمایه و هدف اقدامهای امریکا را درک کند.

در واقعیت امر از شاه سابق به حیث یک وسیلۀ برگزاری لویه جرگۀ فرمایشی استفاده شد و همین که کار اجلاس آغاز یافت، وی را عملاً از لویه جرگه خارج کردند. تعیین حاکمیت جدید چیزی جزتداوم همان حاکمیت آغازین (گروه دست نشاندۀ امریکایی) نیست.

لویه جرگۀ اخیر دو حقیقت را تبارز داد:

الف : پایان افسانۀ «لویه جرگه» به حیث یک اسامبلۀ مشروع و سرنوشت ساز،

ب : استفاده از شکل مؤسسات سنتی جامعۀ افغانی توسط نیروهای حاکم خارجی به ویژه امریکا به حیث وسایل آرایش سیاسی.

با تحلیل حقایق بالامیشودگفت، که شکلگیری حاکمیت مرکزی افغانستان آبستن یک تضاد جدیست، که باید از آن به سود دموکراتیزه ساختن مؤسسات بعدی سیاسی استفاده کرد. امریکا با استفاده از شکل سنتی لویه جرگه که با نام شاه سابق وگونه یی ثبات وضع و احترام به عنعنه های ملی افغانی، غیرملی ترین حاکمیت را که مجری اهداف امریکا و منافع امریکاست، برشهرکابل مستقر ساخت. تضادحاکمیت مرکزی (وابسته به غرب) باقدرتهای محلی (اعم ازسنتی چون قبایل و غیرسنتی چون گروه های مسلح) تاکنون حل ناشده مانده است. برخی ناظران برآن اند که دستگاه استخباراتی امریکا (C.I.A) وپنتاگون کاروسیع ودوامدار ایجادشبکه های محلی استخباراتی امریکا را درافغانستان و ازطریق آن درمنطقه آغاز کرده است. حفظ وضع موجود دراطراف و محله های دور افتاده، یعنی تداوم انارشی و زورگویی باندهای مسلح تا زمانی ادامه خواهد یافت که زمینه ها برای ایحاد شبکۀ گستردۀ استخباراتی (C.I.A) را فراهم میسازد. امریکا در واقعیت امر دردو بخش اهداف سلطه جویانه اش را سازمان میدهد:

از طریق حاکمیت مرکزی به حیث ویترین امروزی و پایگاه دورنمایی از یک سو؛

و از طریق انارشی اطراف جهت ایجاد شبکۀ استخباراتی از سوی دیگر.

و اما دربارۀ ترکیب لویه جرگه باید گفت، که جرگۀ نامبرده از نگاه ترکیب خود فاقد مشروعیت سنتی بود، چون به هیچ وجه ازتمام اقشار و اقوام جامعۀ افغانی نماینده گی نمیکرد. جرگۀ اخیر از نگاه شکل (جرگۀ نمایشی) و ازنگاه ترکیب درونی درواقع مسخ آن مؤسسۀ سنتی سیاسی افغانی بود که درتاریخ کشورما به نام «لویه جرگه » مسمی شده است (البته ما در این جا حقانیت لویه جرگه های گذشته را مطرح نمیکنیم که خود مبحث جداگانه ییست)

۲ وضع ارتجاع افراطی

برگزاری لویه جرگه تضادهای درونی ارتجاع حاکم را تشدید کرد. عقبنشینی شکلی درمورد نام کشور که به یقین پیامدهای دیگری را درقبال خواهد داشت، نشانه یی ازتحکیم مواضع ارتجاع افراطی مذهبیست. نشاندادن وابسته گی حاکمیت فعلی به امریکا نباید به مفهوم تحکیم مواضع ارتجاع سیاه جهادی باشد. درغلتیدن در این دام اشتباه جبران ناپذیر خواهد بود.

در وضعیت کنونی که هنوز نیروهای چپ و دموکراتیک توانمندی سمتدهی سیاست کشور را ندارند، باید چنان تغییرهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را مطرح کرد که با تحقق آنها حاکمیت فعلی به مواضع دموکراتیک کشانده شود و به تضعیف نظامی ارتجاع سیاه افراطی بپردازد.

تازمانی که باندهای مسلح (قومی، جهادی و غیره) قدرت را دراطراف در اختیار دارند، هیچ گونه زمینۀ استقرار دموکراسی میسرنخواهد بود. غیرنظامی ساختن قدرت اساسی ترین مسأله است. غیرنظامی ساختن تشکیلات گذشتۀ جهادی تضعیف ارتجاع افراطی را تسریع خواهدکرد. باید حاکمیت مرکزی را (علیرغم وابسته گی آن) در این راه ترغیب کرد. امریکا در برابر یک تناقض عملی قرار دارد:

اگرحاکمیت مرکزی را تقویه کند، زمینۀ ایجاد شبکۀ استخباراتی خود را دراطراف ضعیف میسازد؛ اگر به تداوم وضع موجود در اطراف ادامه دهد، زمینه های اعتبار و وجاهت خود را در بین مردم و حتی مجاهدین دیروزی (به شمول هواخواهان شاه سابق) از دست میدهند.

از قرارمعلوم و بنا به خصلت نظام امریکا، سرکرده گان نظامی آن کشور چندان پروای وجاهت خود را ندارند و برنامۀ ایجاد شبکۀ استخباراتی را به هرقیمتی که باشد، ادامه خواهند داد. کشورما درآستانۀ تبدیل شدن به یک وسیلۀ استخباراتی و تکیه گاه جاسوسی امریکا درمنطقه قرار دارد.

با هوشیاری باید ناظر تکوین تضاد جدید در بین نیروهای مسلح جهادی دیروز، حاکمیت دست نشاندۀ کابل، غربِ غیرامریکایی و امریکای استیلاگر بود.

دموکراتهای افغان دیگر برخِ عظیم مدارک و شواهد را مبنی براهداف امریکا درمنطقه در اختیار دارند. باید با متانت و بُرده باری نیروهای بیدار و تحصیل کردۀ افغانی را در این «آشتفه بازار» اغوا و فریب، آگاهترساخت و آنها را درجهت تکوین یک حرکت بزرگ و منسجم دموکراتیک و دادخواهانه بسیج کرد.

نهضت آیندۀ افغانستان به حیث هستۀ مرکزی چپ دموکراتیک پیوسته تلاش دارد تا بینش نوین سیاسی را به حیث وسیلۀ درک روندهای پیچیدۀ جامعۀ افغانی ارایه بدارد.گیرایی این بینش نوید بخش تشکل جدید دموکراتها و انقلابیون افغانی در یک سازمان با اعتبار است. روشنفکران علاقه مند به سرنوشت خلق افغانستان با دریافت حقایق پُشت پرده روز تا روز از تبلیغهای دروغین امریکا فاصله میگیرند.

درچنین وضعی باید نهضت آینده را به حیث یکی از مراجع امید رهایی از انارشی تاریخ تقویت کرد و اندیشه های این نهضت را درگام اول در بین روشنفکران و تحصیل کرده گان افغان پخش کرد.

نشر شده در شماره های ۱۳ ـ ۱۴ نشریۀ «آینده» (اسد ۱۳۸۱ مطابق اگست ۲۰۰۲)

 

 

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien