پیش گفتار

 

پیش‌گفتار

شمار فرهنگ‌های فلسفه در زبان‌های رایجِ اروپایی چنان است که می‌شود یکی از مشرح‌ترینِ آن‌ها را برگزید و به فارسی برگرداند تا یکی از نیاز‌های جدیِ آموزش فلسفه و ترویجِ تیوری‌های فلسفی در افغانستان مرفوع گردد.

نخست از همه بیان چند ملاحظه را بایسته می‌پندارم.

۱ـ در یکی از امتحان‌های نهایی کارشناسی ارشد فلسفه خواسته شده بود تا به شرح این حکم هگل پرداخته شود: «گفته نشدنی اندیشۀ مبهم است…» منظور از این پرسش این بود تا دانشجویان رابطۀ بین زبان و اندیشه را روشن سازند و در نهایت شرایطِ امکانِ شناختِ غیر زبانی (بیرون از حوزۀ زبان) را بررسی کنند.

خود هگل در همان متن چنین ادامه می‌دهد: « واژه اندیشه را از والاترین و حقیقی‌ترین هستی برخوردار می‌سازد… اگر اندیشۀ راستین خودِ شئ باشد، واژه نیز همین است، در صورتی که توسطِ تفکرِ حقیقی به کار گرفته شود.» (هگل، فلسفۀ روح،‌ ؟)

۲ـ ارسطو چنین پنداشت که می‌شود همۀ هستی را در ده کُلیِ جداگانه (کته‌گوری‌ها یا مقولات جداگانه و بدون نسبت با هم) تقسیم کرد (گوهر، کی‌، کجا‌، کُنش و‌…). کانت این نگرش را تعدیل کرد و به جای کته‌گوری‌های هستی از دوازده کته‌گوریِ شناخت سخن زد. ارسطو کُلی‌های زبان یونانی را بر هستی انتقال داد و کانت که شئِ فی‌نفسه را شناخته‌ناشدنی می‌پنداشت، صرف کته‌گوری‌های شناختِ پدیدار‌ها (فنومن‌ها) را مطرح کرد. امّا این کُلی‌ها نیز کُلی‌های زبانی‌اند.

۳ـ چرخش زبانی: در آستانۀ سدۀ بیستم و اوایل آن سده چرخش بزرگی در بینش فلسفی روی داد.‌ می‌توان این چرخش را در این تصویر ویتگنشتاین خلاصه کرد: شناختِ هستی با خودِ هستی همان‌قدر تفاوت دارد که نقشۀ یک شهر با خودِ شهر! به دیگر سخن ما تنها به جهانِ زبانی‌شده دست‌رسی داریم؛ پیش از چرخش زبانی در فلسفه بسا از فلاسفه و دانشمندان آنچه را در زبان به حیثِ شناخت از هستی تدوین کرده بودند، با خودِ هستی یکی پنداشته بودند. ارسطو با کته‌گوری‌های زبان یونانی پنداشته بود که کته‌گوری‌های «موجود به حیثِ موجود» را مطرح کرده است.

۴ـ و در آخرین دهه‌های سدۀ بیست، کُنش جای سخن را گرفت. هر سخن و هر تصدیق یا حکم گونه‌یی از کُنش است؛ وقتی می‌گوییم که «آسمان ابری است»، در واقع یک حکم را تصدیق کرده‌ایم و تصدیق کردن کاری را انجام دادن است. با اوستین و اثرش به نام «گفتن همانا کردن است» پراگماتیک چرخش زبانی را تا آخرین پیامد‌های آن بُرد. بدین‌ گونه پراکسیولوژی به حیث فلسفۀ زبان جایگاه مهمی را اشغال کرد.

این فرهنگِ مختصر با در نظرداشت همین اشاره‌ها تدوین شده است. یعنی هر واژه یا مفهوم در متنِ اندیشه‌ها و احکامی که با آن پیوند دارند، مطرح شده است. به همین گونه توضیح برخی از مفاهیم به حیث مجرد‌های بی‌‌بنیاد و کاملاً ذهنی با نقد‌هایی ارایه شده‌اند که از سوی بینش‌های مخالف فلسفی تدوین شده‌اند.

واژه‌ها بر اساس اهمیت و کلیدی بودن آن‌ها در فلسفه برگزیده شده‌اند و از بسا واژه‌های فرعی یا کهن که دیگر کاربُرد ندارند، صرف نظر شده است.

در رابطه با برخی مفاهیم کلیدی دیدگاه‌های مختلف و گاه مخالف به گونۀ موازی مطرح شده‌اند تا باشد که پیوندِ مفاهیم با اندیشه‌هایی که خاستگاه آن‌هایند روشن شود.

برخی مفاهیمِ بسیار فنیِ منطق از روی آثار جا افتادۀ منطق اقتباس گردیده‌اند.

مشغله‌های بی‌شمار در جریان این سال‌ها پیوسته کارِ اتمام این واژه‌نامه را به تعویق می‌انداختند. ‌به یقین کاستی‌های زیادی در تدوین آن وجود دارد که امیدوارم با اغماض به آن‌ها نگریسته شود.

از دوست گرامی‌ام عصمت نایبخیل سپاس‌گزارم که با شکیبایی دست‌نویس‌هایم را تایپ کرد.

از جناب محمد‌حسین محمدی تشکر می‌کنم که با مِهر زمینۀ نشر این واژه‌نامه را فراهم ساخت.

در آرزوی این‌که این فرهنگِ مختصر بتواند دانش‌آموزان و  شیفته‌گان فلسفه را اندی یاری رسانَد.

 

عبدالله نایبی

‌۸ نوامبر ۲۰۲۰

شهر کلمر، فرانسه

 

WP-Backgrounds Lite by InoPlugs Web Design and Juwelier Schönmann 1010 Wien